شعر شهادت امام سجاد (ع)

من بمیرم

بین هیئت چونکه تقدیر مرا هم بسته اند
طالع بخت سیاهم را محرم بسته اند

گرچه من اسباب زحمت بوده ام اما بیا
روی گلبرگ دو پلکم باز، شبنم بسته اند

کار من با گریه کردن راه می افتد فقط
چشم خشکم را به آب چاه زمزم بسته اند

روضه ها که جای خود، انگار حاجت می دهند
خانه هایی که سر دیوار، پرچم بسته اند

من به هر در می زنم، درها به رویم بسته است
آی مردم! کربلا را هم به رویم بسته اند

خوش بحال زائرانی که برای اربعین
کارشان را با امیر هر دو عالم بسته اند

هم امیر کاروان کربلا بر نیزه هاست
هم اسیران را بهم با قامت خم بسته اند

من بمیرم پای زین العابدین تاول زده
آتش و زخم سرش را باچه مرهم بسته اند

استخوان گردنش در بین راه آسیب دید
وای از آن زنجیرها که سفت و محکم بسته اند

رضا دین پرور

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا