شعر شهادت امام هادی (ع)
مولای من
متوسِّل شده حتّـی دلِ غافـل بر تــو
زنِ کذّاب شـد آخر متوسِّـل بر تــو
دشمنان دست به دامـانِ نگـاهِ تو شدند
متوکِّل شده وقتـی متوکِّـل بر تــو
شیـر در پرده دخیـلِ تو شد امّـا بودند
غافل از نورِ هدایـت همه جاهـل بر تــو
با خبر بودنِ از غیـب و شِفا دادنِ غیر
نیست این دست کرامات فضائـل بر تو
تو علی بوده ای امّا وسـطِ بـزمِ شـراب
تازیانـه نشده سوره ی نازل بر تــو
تو علی بـوده ای امّا نسرودند تــو را
سـوگواره ننوشتـند مَقاتـل بر تو
جامعه خواندم و لبریـزِ ” غدیریه ” شدم
وای بر جامعـه ای که ندهـد دل بر تــو
در دیاری که پر از عَبدُالعظیمِ حسنی است
می رسد نسبـتِ علّامـه ی فاضـل بر تو
کعبه شد سمتِ علی مایل و سمتِ تو نجف
ایستـادم سـوی آن قبلـه ی مایـل بر تو
سامرا روی بـه رویِ گنبـدِ تـو فهمیـدم
نیسـت درمانِ دلِ غمزده مُشکـل بر تو
ابراهیم زمانی