شعر شهادت حضرت علی اكبر (ع)
… میکشد مرا
این نیزه های در بدنت میکشد مرا
این لخته خون در دهنت میکشد مرا
ای سروناز من چقدر قطعه قطعه ای
این پاره پ ا ره پ ا ره تنت میکشد مرا
با دیدن تو ای پسرم جان به لب شدم
این طور دست و پا زدنت میکشد مرا
معلوم می شود که تورا چنگ میزدند
این تکه های پیرهنت میکشد مرا
داری برای خواهر خود غصه میخوری ؟؟
این درد و غربت و محنت میکشد مرا
باشد عبای من کفن و غسل تو زخون
آن غسل خون و این کفنت میکشد مرا
شبه پیمبرم – پسرم – حاصلم – علی…
نیش خند دشمن لجنت میکشد مرا
علیرضا خاکساری
بسم الله الرحمن الرحيم
سلام و عرض ادب
با چند شعر به روزم
مطلع اشعار:
1_ برگ و برت دست كسي برگ و برم دست كسي
بال و پرت دست كسي بال و پرم دست كسي(علي اكبر لطيفيان)
________
2_ واژه هايِ تنت از رَحل ِ دو دستم افتاد
سوره هايِ مَدَني در دلِ صحرا مانده
______
3_ ز بس كه بردن هر تكه ات هنر شده است
كنار علقمه دعوا سر قمر شده است(حبيب نيازي)
______
4- يكي با نيزه اش از پشت ميزد
يكي هم بر دهانش مُشت ميزد
______
5_ ظاهراً جد اطهرش هم بود
پدرش بود مادرش هم بود(مصطفي متولي)
______
6_ در سرخی غروب نشسته سپیده ات
جان بر لبم ز عمر به پایان رسیده ات(سيد محمد جواد شرافت)
______
7_گفتند:عطا نمی شود اما شد
بخشیده خطا نمی شود اما شد(سيد مجتبي شجاع)
_______
8_بر لب آبم و از داغ لبت می میرم
هر دم از غصه ي جانسوز تو آتش گیرم (علي انساني)
_______
9_لشگر آن دم كه بر سرش ميريخت
همه اعضاي پيكرش ميريخت (رضا فراهاني)
(التماس دعا)