میکشد پر دلم برای بقیع
میکشد پر دلم برای بقیع
همه جان و تنم فدای بقیع
چشمم افتاد سمت تقویم و
هشت شوال و کربلای بقیع
چهار قبر امام من اینجاست
قبر زهراست در کجای بقیع؟
.مشهد و کربلا سیه پوشند
هشت شوال در عزای بقیع
می رسد عاقبت زمانی که
دست بر سینه ابتدای بقیع
صورتم را به خاک بگذارم
خیزم از جا در انتهای بقیع
کوچه, کودک, کشیده, کشتن یاس
همگی هست روضه های بقیع
صد هزاران مَلَک هزاران سال
گریه کردند پا به پای بقیع
مادر و چادری که شد خاکی
مقتدا شد به قبرهای بقیع
ماجرای هجوم و سقط جنین
سالها روضه شد برای بقیع
توتیای دو چشم جبرائیل
بی گمان خاکِ جای, جای بقیع
کربلا در بقیع , امِّ بنین
مرثیه خوانِ عصر های بقیع
ما همه خاک پای زهراییم
همه هستیم بچه های بقیع
منتقم آید و کند احداث
مرقد و گنبد طلای بقیع
جان عالم فدای کرببلا
پدر و مادرم فدای بقیع
“غربت شیعه”میرسد برگوش
صبح تا شام از نوای بقیع
کربلای مرا دهد آخر
کرمِ دست مجتبای بقیع
تا قیامت اگر که بنْویسیم
روضه در شرح ماجرای بقیع
گوشه ای هم ادا نخواهد شد
در بیان غم و بلای بقیع
آب ریخته اگر که جمع شود
باز کی شود شفای بقیع
خونبهای خدا حسین است و
خون هر شیعه خونبهای بقیع
از ازل ریزه خوار این خاکیم
دل ما تا ابد گدای بقیع
به هرآنکس که عاشق زهراست
کربلا میدهد خداى بقیع
مادر قد کمان مرثیه کرد
قدکمان قامت رسای بقیع
مُنتقم , إنتقم بإذن الله
همه شب میشود دعای بقیع
سروره مشترک
امیر علوی
صمد علیزاده
محسن تهرانی
و… وحید دکامین
این شعر (سروره مشترک) برادران:
امیر علوی
صمد علیزاده
محسن تهرانی
و… وحید دکامین ؛
اصل شعر برای برادر بزرگوار امیر علوی می باشد؛
با تشکر از پایگاه حدیث اشک
سروده مشترک
یا حسین (ع)
باید از اینجا به سوی کربلا پرواز کرد
عشق مجنون را به لیلا در حرم ابراز کرد
پر شکسته بودن از جبریل بودن بهتر است
فطرست قنداقه را بوسید و پر را باز کرد
خوش بحال زائری که قصد رفتن کرده بود
خوش بحالش اشک را در کوله پس انداز کرد
شوق پیغمبر شدن دارم میان روضه چون
خادمت با استکان چایی اش اعجاز کرد
تا به دست مردم ایران ضریح آماده شد
فاطمه آمد ضریح خوشگلت را ناز کرد
بوی تو آمد تمام دشت را پر کرد و ماند
شیشه ی عطرت میان کربلا سرباز کرد
جعفر ابوالفتحی
باسلام
نام “حُسِین” سر دَرِ قلبم مشخّص است
در خانه گر کس است؛؛همین حرف هم بس است
بیتی که نام و یادِ تو در آن بُوَد حُسِین؛؛
یک بیت ساده نیست؛؛که “بیتُ المُقَدَّس” است…
شاعر: علیرضا اسحاقیان
«با این دلِ خسته دست و دل بازی کن…»
«تحریمِ دلِ مرا براندازی کن…»
«من یک اتمم خدا ؛؛ که نا چیز هستم…»
«با حُبِّ علی مرا غنی سازی کن…»
شاعر: علیرضا اسحاقیان
هَر دَم کِه زَنَم دَم زِ تُو ؛؛ دَردَم بِه سَر آیَد؛؛
دَر دَم ؛؛ هَمِه دَردَم ؛؛ رَوَد و خَندِه دَر آیَد؛؛
پَس دَم بِه دَم و دَر هَمِه دَم ؛؛ اَز تُو زَنَم دَم؛؛
تا آن دَمِ آخَر کِه دَم اَز سینِه بَر آیَد؛؛
شاعر: علیرضا اسحاقیان
قول دادم که دگر چشم چرانی نکنم؛؛
اگر این گنبد زیبای شما بگذارد؛؛
شاعر: علیرضا اسحاقیان
سلام.
حدود دو هفته ایست که وبلاگی با موضوع اشعار اهل بیت به نام مزه ی اشک ایجاد کرده ایم.
به لطف خدا در این مدت پیشرفت خوبی داشته و رتبه الکسا خوبی بدست آورده است.
از شما می خواستم که از ما حمایت کنید و ما را نیز در این امر خیر یاری دهید. برای این کار وبلاگ مزه ی اشک رو در سایتتون لینک کنید.
در پناه حق
سلام و عرض ادب
در حال حاضر هیچ قسمتی جهت لینک پایگاه های شعر / شاعر ایجاد نشده و ان شا الله بزودی این قسمت را ایجاد و سپس لینک خواهیم نمود
التماس دعا