خانه ی صدیقه ی اطهر پناه اولیاست
چشم امید تمام انبیاء بر این سراست
بر در این خانه رفتن کار ختم الانبیاست
فاطمه دلبستگیِ شیر مردان بود… حیف!
خانه ی زهرا پناه بی پناهان بود… حیف!
آتش دنیاپرستان شد از این در شعله ور
در میان قبر شد قلب پیمبر شعله ور
شد دل شیر خدا از داغ همسر شعله ور
هتک حرمت شد به قرآن, کوثری در شعله رفت
پیش چشم اهل خانه مادری در شعله رفت
خصم پای درب خانه پافشاری می کند
مادر ما داغ دیده بی قراری می کند
این وسط مسمار در هم کج مداری می کند
با لگد در جابجا شد, پهلوی زهرا شکست
بار شیشه داشت مادر, دشمنش آن را شکست
داغ روی داغ, پیوسته شده, فضه بیا
دست های مرتضی بسته شده, فضه بیا
بازوان فاطمه خسته شده, فضه بیا
از فشار درب زهرا هستی اش را باخته
گل میان دود و آتش غنچه را انداخته
سینه ها آتش گرفت از رفتن شش ماهه ای
وای از بی تابی و آشفتن شش ماهه ای
کربلا, در قلب بابا خفتن شش ماهه ای
در حقیقت هر چه شد بین در و دیوار شد
ریشه ی تیر سه شعبه, تیزی مسمار شد
امیر عظیمی