وای مادرم
ای شمع من نبودن نورت مصیبت است
از کوچه رد نشو که عبورت مصیبت است
بعد از عبور زخم غرورت مصیبت است
طی کردن مسافت دورت مصیبت است
زخم زبان برای فدک میخوری نرو
هنگم بازگشت کتک میخوری نرو
هرکس به تو رسید علی را صدا بزن
فریاد اگر کشید علی را صدا بزن
جانت به لب رسید علی را صدا بزن
رنگ از رخت پرید علی را بزن
سد شد اگر که راه تو اصلا به رو نیار
وقت خطر سریع خودت را بکش کنار!
آرامش دم گذرت میخورد به هم
یکجور میزند که پرت میخورد به هم!
باضربه ای حجاب سرت میخورد به هم
دیوار سنگی و کمرت میخورد به هم
پا میخوری و جسم تو خونمرده میشود
از ضربه لگد تنت آزرده میشود
تا میخوری زمین بدنت تیر میکشد
بال و پرت ز پر زدنت تیر میکشد
تا ناله میزنی دهنت تیر میکشد
مثل سرت سر حسنت تیر میکشد
سرگیجه ای شدید بلای تو میشود
تا که حسن دوباره عصای تو میشود
تب میکنی و مثل تو سهم تنم تب است
باور بکن که کاسه ی صبرم لبالب است
روز علی همیشه ازین غصه ها شب است
صورتکبود بعدی این خانه زینب است
پای برهنه تا که به گودال میرود
هی تازیانه میخورد از حال میرود
مثل تو چادرش ز سرش باز میشود
یک کوچه لحظه گذرش باز میشود
به محض اینکه بال و پرش باز میشود
شلاق های دور و برش باز میشود
حس میکنم که مثل تو از غصه تا شده
نقش زمین ز سیلی چپ دست ها شده
سید پوریا هاشمی