لبی که تشنه ترین بود را به اکبر داد
مکید آن لب و شد عشق ، التیام علی
به دید لشگریان گر چه بود ، پیغمبر
تمام بغض عدو بود ، بهر نام علی
«هوا ز جور مخالف چو قیرگون گردید»
زدند فرق علی را به انتقام علی
تنش به خاک و به خون تا که از جفا افتاد
رسید عطر خوش مهر بر مشام علی
به روی ماهِ خودش روی شاه را حس کرد
فتاد حضرت صیاد هم به دام علی
برای اینکه نباشد خجل از آن لبها
ز بغض دیده رساند اشک را به کام علی
نمی دهد به بهشت آن بهشتِ مدفن را
که زیر پا شده جای علی الدوام علی
حامد آقایی