گیرم کسی نمانده برایت، خدا که هست
راهی اگر نمانده برایت دعا که هست
دل را ببر به رشته ی لطف خدا ببند
جلوت نبود گوشه ی خلوت سرا که هست
از آستان مهر کریمانه رو مگیر
دوری از این دیار ، دلت با وفا که هست
پرونده را سیاه مکن بیش از این که هست
هرچند دوری از همه ، اما حیا که هست
اعمال تو اگر که به دردت نمی خورند
از خویش نا امید مشو مرتضی که هست
از نو شروع کن! به خدا تکیه کن، بیا
دنیا به کام نیست اگر، روضه ها که هست
با یک سلام پای دلت را روانه کن
بار سفر ببند ، برو ، کربلا که هست
درهای رحمتش که به روی تو بسته نیست
اشکی برای روضه ی پایین پا که هست
گیرم که پخش کرده تو را نیزه ها ، علی
یک جور می برم بدنت را ، عبا که هست
ناصر دودانگه