شعر مدح و مناجات اميرالمومنين (ع)
و من یمت یرنی
به حیرتم چه بگویم احد و یا که صمد
به آنکه هست به معنی لم یلد یولد
کسی که مرغ خیالات هم به او نرسد
چه دست و پا بزند مدعی به دست خرد
مسلماً به الوهیت علی پی برد
کسی که هست برای مقام او به صدد
«و من یمت یرنی» را همین که ساقی گفت
وزید بوی شراب از غبار سنگ لحد
هنوز ناله ی عمربن عبدود از قبر
درون رود زمان میرود به سوی ابد
عجیب نیست ز امواج حمله ی علوی
که پلک قلعه ی خیبر هنوز هم بپرد
همان زمان که به نعلین وصله میزد در
حریم عرش خداوند گشته بود رصد
اگر که نفس پیمبر علی ست پس قطعا
نوشته اند دو جان را برای یک مفرد
کسی که سجده کند سوی کعبه ی سیار
به حرف مردم کافر نمیشود مرتد
سرابِ شهر نجف از بخار میکده هاست
که مست میکندم آن بخار صد در صد
اگر نبود غلامی کوی آن حضرت
به هیچ قیمت ممکن نمیزدم اشهد
محمود شهرستانی