شعر مصائب اسارت شام

پرچمِ اهل حرم

پرچمِ اهل حرم

پرچمِ اهل حرم موی سرت بود حسین
دستهٔ آل علی خون جگرت بود حسین

سربلندم که در این شهر اسیر تو شدم
زینبت در همه جا در به درت بود حسین

گله از سختیِ شبها ننمودم هرگز
درشب سرد سرِ شعله ورت بود حسین

علت چشمِ ترت را همه می دانستیم
شمر با اهلِ حرم همسفرت بود حسین

دشمنت خواست که از عشق نماند حرفی
هر کجا رفت ولیکن خبرت بود حسین

تهِ گودال تو را تا به خدا بالا برد
زخمهای بدنت بال و پرت بود حسین

حامد آقایی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا