شعر مدح و مناجاتشعر مناجات با خدا

کاری بکن که رو نزنم بر کسی بیا…

#مناجات_با_خدا

یادت دلیل گریه‌ی پنهانی من است

نامت انیس این دل زندانی من است

نـیمه شب آمدم که نبینی رخ مرا

بـار‌ گناه علت پـنهانی من است

از خود بریده‌ام به تو نزدیک تر شوم

این روزها که خلوت روحانی من است

در خلوتم همیـشه کلنجار مـی‌روم

میگویم این چه وضع مسلمانی من ست

کاری بکن که رو نزنم بر کسی بیا…

چیزی بده که رزق سلیمانی من است

از سفره‌ی تو می خورم و سیر میشوم

صد شکر نعمتت همه ارزانی من است

یک جلوه‌ات بر این دل تاریک و سنگی‌ام

پایان خـواب های زمستانی من است

امشب که داد می زنم”العفو” ای خدا

لحظه به لحظه رحمت بارانی من است

گرم گناه بوده‌ام و دیـر آمدم

عصیان دلیل غیبت طولانی من است

تا که نبخشی‌ام من از اینجا نمی روم

این گریه برگ سبز پشیمانی من است

دارد بـساط سفره‌ی تو جمع می شود

غم می خورم که آخرمهمانی من است

محمدحسن بیات لو

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا