نوزاد های فــــتنه چرا زاده می شوند؟
شمشیرها برای که آماده می شوند؟
کوفه میا حسین که این خـــــاک هـای سرخ
بهر نماز عشق تو ســـــــــجاده می شوند
روی سرت حساب و کتابی عجیب هســـت
اینجا معادلات بـــلا ســاده می شوند
اینجا یکی یکی به شما پشــــت می کـــنند
این تشنه ها که مست می وباده می شوند
هجده هــــــــــزار نامه برایت نوشته اند
خون را چــــقدر زود به پایت نوشته اند
اینجا گلاب هــــست ولی گل عفیف نیست
یعنی به غیر داس به دست حریف نیست
نام تورا دو چشـم ترم جار می زند
در زیر تیغ, ناله چشمم خــــــفیف نیست
اینجا سیاه مشق لبت پاره می شـــــود
اینجا کسی به فکر خطوط ظریف نیست
کوفه کجا و نیـت خیر شما کجا؟
کوفه قسم به نام تو با تو ردیف نیست
اینجا نمــازها اثرات دورویـی است
اینجا حدیث ها همه بیراهه گویی است
اینجا سرشته شـد گل قاضی شریح ها←
اینجا پر اسـت از دل قاضی شــریح ها
اینجا تفـکر علوی خاک میـــخورد
درزیر فرش منـزل قاضی شریـــح ها
آقا سر عزیــز تو برباد میـــرود
با حکم های باطل قاضی شریـح ها
شایع شده وبای عقاید در این دیـــار
گرچه نیامده سـل قاضی شریــح ها
اینجا تنورها دلـــی از سنگ می پـــزند
در ذهن ها تفکری از جنگ می پـــزند
لب تشنه ماندم و کسی آبم نمی دهـد
چشمم نشانه غیر سـرابم نمــی دهد
سنگ و حصیرو آتش و تیغ و لبان خشک
قدر غریــبی تو عذابـــم نمی دهد
گرچه سر کناســـه [1] تنم تاب میخورد
داغی بـجز غمت تب و تابـــم نمی دهد
شکل سفال پــر ترکی هســــتم و بجز
دستان حیله کار لعابـــم نمی دهد
دیگر مپرس از چه دلم بی شکیب هست
“زیرا امید وصل توأم عن قریب هــست”
رضا دین پرور
[1] کناسه : نام محلی در کوفه که قبلاً حالت بازاری و تجاری داشته و موقعیت آن, بین مسجد سهله و مسجد کوفه بوده است.افراد اعدامی را در این مکان بر دار میکشیدند.علی «ع» در این محله, لشکر خود را سامان داده به جنگ صفین شتافت.امام مجتبی «ع» نیز پس ازشهادت پدر, سپاه خود را در اینجا آماده کرد.ابن زیاد هم کوفیان را در همین محل بسیج کرد و به جنگ حسین «ع» فرستاد و بدن مسلم بن عقیل(ع) را در این میدان به دار کشیدند.(فرهنگ عاشورا , عنصر شجاعت , ج 1 , ص 392 )