شعر شهادت حضرت علی اصغر (ع)شعر محرم و صفر
گرفتم اینکه رفت از خاطر من این بداقبالی
گرفتم اینکه رفت از خاطر من این بداقبالی
چگونه سر کنم دور از تو با گهواره خالی
تبر در باغ کاری کرد با این میوه ی نورس
که حتی پخته شد از شعله های داغ او, کالی
من از لبخندهایت بر سر آن نیزه فهمیدم
که بعد از رفتنت دیگر غم انگیز است خوشحالی
پر و بال تو رشک جمله ی سنگین دلان گشته ست
که رفتی بر سر نی های کوفی با سبک بالی
دلم می خواست تا در تو ببینم قد کشیدن را
و حتی قد نداد این مدت اندک به یک سالی
اگر آن قبر کوچک را به پشت خیمه می دیدند
به من دیگر نمی گفتند زن ها؛ از چه می نالی؟
تکان دادم هزاران بار این گهواره را مادر!
ولی خالی, ولی خالی, ولی خالی, ولی خالی…
شاعر:پیمان طالبى