شعر شهادت حضرت رقيه (س)شعر محرم و صفر

چشمش برای پلک زدن وا نمیشود

چشمش برای پلک زدن وا نمیشود
میخواست ناله ای کند اما نمیشود

هم زخم های آبله اش درد میکند
هم جای تازیانه مداوا نمیشود

ازعمراو اگرچه سه سالی گذشته است
قدی شبیه قامت او تا نمیشود

چشمی نمانده است اگردست میکشد
پایی نمانده است اگر پا نمیشود

سررا به زحمتی به روی دامنش گذاشت
حالا دگر خرابه عزاخانه میشود

بوسه گرفت ازلب ومیگفت زیر لب
هربوسه ای که بوسه ی بابا نمیشود

شاعر:محمد حسن بیات لو

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا