شعر مدح امام حسين (ع)

گریه کردم

بر روی نی دیدم سرت, بس گریه کردم

بر آیه های پیکرت , بس گریه کردم

با دیدن هر نوجوان و هر جوانی

بر قاسم و بر اکبرت, بس گریه کردم

هرگه صدای طفل کوچک می شنیدم

بر خنده های اصغرت ,بس گریه کردم

وقتی که طفلی پیش مادر گریه می کرد

یاد رُباب ,آن همسرت, بس گریه کردم

هرگه که دیدم مشک آبی, همچو زینب

با روضه آب آورت, بس گریه کردم

در غارت خیمه ,میان آتش و دود

بر غنچه های پرپرت, بس گریه کردم

من ,سال ها با دیدن آب گوارا

از تشنگی حنجرت, بس گریه کردم

کنج خرابه , روبروی طشت زرّین

بر ناله های دخترت, بس گریه کردم

با کاروان نیزه ها, از کوفه تا شام

از گریه های خواهرت, بس گریه کردم

هرگه که دشمن از جفا بر من کتک زد

بر زخم های پیکرت, بس گریه کردم

وقتی که دیدم نقش دستی روی صورت

بهر سه ساله دخترت, بس گریه کردم

یعقوب چشمانم گرفته ابر و طوفان

بر لحظه های آخرت, بس گریه کردم

باران چشم من دگر پایان ندارد

چون نیزه ها ,دور و برت ,بس گریه کردم

شب های جمعه در کنار قتله گاهت

با گریه های مادرت, بس گریه کردم

آقا خلاصه گویمت هر روز و هر شب

مثل یتیمان درت, بس گریه کردم

 

محمدمهدی عبدالهی

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا