شعر شهادت حضرت رقيه (س)

گفتم ای مرد


گفتم ای مرد در این وادیه من تنهایم

بزنی یا نزنی  منکه خودم  می‌آیم

تو عرب هستی و من دخترکِ  نوپایی

صورتم را که زدی, ضربه مزن برپایم

مزن  اینقدر پیاپِی  بـه  تنِ مجروحم

رحم کن بر منِ  افسرده, نمانده نایم

اندکی صبر  نما بعد بِکش  مویم را

صبر کن تا رود از دیده‌ی من بابایم

برو ای مرد در این وادیه مهمان دارم

میزبانِ کمرِ خم  شده‌ی زهرایم

چه قَدَر سنگ‌دلی, لعنت حق باد به تو

دست بردار, در این وادیه من تنهایم        

رضا باقریان

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا