شعر گودال قتلگاه
گمان نمی کنم
گمان نمی کنم این روح پیکرم باشد
تنی که مثله شده در برابرم باشد
بدن بدن کیست این چنین شده است؟
اگر خدای نکرده برادرم باشد …!
فدای خواهر مظلومه ای که نالان گفت
کنار کشته ی گودال مو پریشان گفت
گمان نمی کنم این زیر نیزه افتاده
حسین فاطمه یعنی برادرم باشد
تو را خدا بگذارید بوسه اش بزنم
که قول می دهم این بار بار آخرم باشد
کفن که نیست عبا نیست, بوریا هم نیست؟
بد است بی کفن این مرد محترم باشد
برای آن که روی پیکرش بیندازم
نمی شود بگذارید معجرم باشد؟
علی اکبر لطیفیان
سلام
وبلاگتون عالیه
ازشمادعوت رسمی میکنم که به وبلاگ ماسربزنید
به امیددیدار
یاعلی
سلام
وبلاگتون عالیه
ازشمادعوت رسمی میکنم که به وبلاگ ماسربزنید
به امیددیدار
یاعلی