شعر ولادت امام جواد (ع)

یاجواد

در هر قنوت؛ تا پدرت یاجواد گفت
سائل رسید و پشتِ درت؛ یاجواد گفت

«آدم» به پنج تن متوسّل شد و سپس
«آمد» نشست دور و برت یاجواد گفت

با دست هایِ پُر به درِ خانه بازگشت
تا کعبه بسکه همسفرت یاجواد گفت

خورشید؛ کاسۂ تهی از نورِ خویش را
چرخاند خسته! دورِ سرت یاجواد گفت

مُهری که بوسه زد خطِ پیشانیِ تو را
در سجده هایِ هر سحَرت یاجواد گفت

هر روز پیش از آنکه حدیثی بیاورد
راویِ خوب و خوش خبرت یاجواد گفت

کشتیِ نوح را به هدایت روانه کرد
تا هادی الأمم! پسرت؛ یاجواد گفت!

مرضیه عاطفی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا