شعر ولادت اميرالمومنين (ع)شعر ولادت اهل بيت (ع)

یاعلی

یاعلی ای تو والیِ عشقم
ای به دستت تعالیِ عشقم

پر زده روحم از تن خاکی
تا سحر در حوالیِ عشقم

من قلندر شدم به عشقِ تو
مستِ مست از قوالیِ * عشقم

سیب کالم که در نگاهِ تو
در مسیر کمالیِ عشقم

اشک من باعلی علی جاری
زیر دین زلالیِ عشقم

ای که عبداللهی و وجه الله
ای جمالِ جلالیِ عشقم

منکه آناً اسیر تو گشتم
واله از بی مجالیِ عشقم

عاشقت هستم و گنهکارم
بنده ی لا ابالیِ عشقم

از ازل تو حقیقتِ حقی
تا ابد در معیتِ حقی

“یاعلی” ازقلم برون ریزد
واژه واژه فقط جنون ریزد

دم گرفتم علی علی را تا
رحمت بیکران کنون ریزد

در کتابش خدا صفاتت را
بین یاسین و مومنون ریزد

رزق مامدح تو نشد اما
از قلم “نون”و “یسطرون” ریزد

تیغ ابرو اگر به هم آری
دست و سرهای صد قشون ریزد

ای امیرو خطیب و جنگاور
دلربایی از این شئون ریزد

ای امام تمام دوران ها
یادِتو حسرت ازقرون ریزد

دست و دلبازی دو دست تو
بین دست گدا فزون ریزد

از دو چشم همیشه بارانت
رزق عرش خدا برون ریزد

حسِ ناب تمام اشعارم
یاعلی جان فقط تو را دارم

من به عشقت ترانه می سازم
نغمه ی عارفانه می سازم

قصد من دیدنِ جمالت هست
با گدایی , بهانه می سازم

شاعری می کنم به لطف تو
صدغزل , عاشقانه می سازم

نام خود را کنار نامِ تو
تا ابد جاودانه می سازم

من به عشق نجف به عشقِ تو
با غم این زمانه می سازم

از همین جا دلِ خرابم را
تا حریمت روانه می سازم

نوکرم بر محب تو , اما
با عدوی شما نمی سازم

من به نادِعلی,علی … هرروز
ذکر و ورد شبانه می سازم

بی تو هیچم , تو ارزشم دادی
فرصت اشک و بارشم دادی

ای تو بالاترین آیت ها
ای تو والاترینِ غایت ها

بی تو گمراهی و تباهی شد
انتهای همه هدایت ها

عاقبت نام دلربایت را
می نویسیم به روی رایت ها

میدهم جان به راهِ تو آقا
میشود ثابت این “فدایت” ها

شیعه از دست نا مرادی ها
میکند محضرت شکایت ها

داری آقا هوای ایران را
می نویسم از این عنایت ها

رهبری هم به نام تو دارد
در هجومِ فتن , درایت ها

خسته ایم از نفاق مسئولین
از دو روییِ بی ولایت ها

یاعلی خاتمه بده براین
دوره ی شومِ بی کفایت ها

شکر حق اینکه حیدری هستیم
تحتِ فرمانِ رهبری هستیم

من شفا را بنام تو دیدم
ایل خودرا غلام تو دیدم

خوبیِ دین ناب احمد را
در کلام و مرام تو دیدم

هم رسولان و هم شهیدان را
صید خوش بخت دام تو دیدم

راه خوشبختی و سعادت را
در حلال و حرام تو دیدم

در خیال خودم شدم زائر
ذره ایی از مقام تو دیدم

عرشیان را میان ایوانت
گرم ذکر سلام تو دیدم

هر ملک را شبیه یک کفتر
در حرم روی بامِ تو دیدم

یاعلی گفتم اول و آخر
خیرو برکت زنام تو دیدم

بس بود در مقام تو مولا
جان فدای تو میشود زهرا

حسین رحمانی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا