شعر مدح و مناجات اميرالمومنين (ع)
یا امیرالمومنین(ع)
نمی جنگید تا اینکه بجنگد شیر ما در جنگ
که با شمشیر خود می داد دشمن را شفا در جنگ
سه تا شمشیرِ می کرد استفاده حیدر کرار
هم از ابرو و هم از ذوالفقار خود جدا در جنگ
و درس جان گرفتن را به عزرائیل می فهماند
همینکه دشمنش را با رجز می زد صدا در جنگ
و حیدر چون که می غُرید و می زد بر دل لشکر
به جای ابر پُر بود آسمان از دست و پا در جنگ
دوتایی یک سپاه از هرنظر تکمیل می گشتند
اگر می بُرد همراه خودش عباس را در جنگ
دهانش را گشوده ذوالفقارش تا کمر یعنی؛
به میدان آمده یک وحشی خوش اشتها درجنگ
همینکه دست بالا برده و شمشیر چرخانده
هوا چون دشمن حیدر کم آورده هوا در جنگ
چنین تیغ علی گر بشکفد درمان هر دردی ست
که باشمشیر خود می داد دشمن را شفا در جنگ
مهدی رحیمی زمستان