شعر شهادت حضرت علی اصغر (ع)

یا باب الحوائج

ماه و خورشید همان چهره ی تابنده ی توست
واژه ی قبله ی حاجات برازنده ی توست

دو لب خشک تو هرگز طلب آب نکرد
بانگ ” هیهات ” در آن گریه ی کوبنده ی توست

از دل کعبه ی گهواره برون آمده ای
دید دشمن همه جا عطر پراکنده ی توست

روی دستان پدر باب حوائج شده ای
بعد عباس مقامی ست که زیبنده ی توست

قبلا این تیر به چشم قمر علقمه خورد
آنکه شرمنده ی یک مادر و شرمنده ی توست

متحیّر شدم از لحظه ی پایانی تو –
-برلبت خنده ویا زیر گلو خنده ی توست؟

مجید قاسمی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا