شعر مدح و مناجات امام زمان (عج)

یا صاحب الزمان(عج)

خلاصه عرض کنم حال گریه دارم را
دلا بسوز که گم کرده ام‌ نگارم‌ را

نشسته ام سر راهت بلند میگریم
مگر که گوشه چشمی کنی هوارم را

جناب یوسف اگر شد سری بزن به گدات
که من به عشق تو ول کرده ام‌ دیارم‌ را

هزار بار دعای خودت نجاتم داد
ببخش یاد نکردم یک از هزارم را

به کار تو نمیایم ولی مرا نفروش
به هم نریز عزیزم تو روزگارم‌ را

بگیر بغض مرا تا کمی سبک بشوم
گذاشتم به سوی خیمه ی تو بارم را

دلی که سوخته را هدیه میکنم بردار
بریز دورو بر خیمه ات غبارم را

بگو به نوکری خیمه ات قبول شدم
به دست راست بده حکم افتخارم را

مرا بخاطر زینب به کربلا بفرست
به کربلا ببر این قلب بی قرارم را

به اقتدای تو هر صبح و شام میسوزم
چه بد زدند امام بزرگوارم را

سید پوریا هاشمی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا