یا عزیز الله
دام بگذارید بعدش دانه لازم می شود
جلد می گردد کبوتر،لانهلازم می شود
سوختن در عاشقی،کارِ کبوتربچه نیست
شمع می داند کجا پروانه لازم می شود
وقت گریه،خنده..،وقت،خنده گریه می کنم
در میان عاقلان،دیوانه لازم می شود
سر به روی پنجره فولادِ تو خواهم گذاشت
مرد وقتی بغض دارد،شانهلازم می شود
با کبوترها کلاغی هم به صحنش راه داد
گاه بین دوستها،بیگانه لازم می شود
کاش سقاخانه ها را نیز افزایش دهند
در حریمت بیشتر میخانه لازم می شود
آب سقاخانه ها را آب حیوان خوانده اند
خضر آل الله را شاه خراسان خوانده اند
در حرم باران پناه آورده تطهیرش کنی
آیه ی تطهیر میخواهد تو تفسیرش کنی
اختیار “نورِ”خورشید است دست گنبدت
تا دل تو هرکجا می خواست، تکیثرش کنی
کودکی عمداً خودش را در حرم گم کرده تا
سالها در صحن تو در توی خود پیرش کنی
صید وقتی عاشق صیاد گردد..،چاره چیست!؟
کاش آهوی دلم را طعمه ی شیرش کنی
این گدا حاجت بگیرد می رود..،پس ذوالکرم
خوب می گردد اگر با فقر درگیرش کنی
زائری چشمش به دست خادمان توست تا
با غذای حضرتیِّ خود نمک گیرش کنی
گاه با دست برادر گاه خواهر می رسد
رزق ما از سفره ی موسی بن جعفر می رسد
علّت اشک برادر بغض خواهر بوده است
چشم ها در حسرت دیدار هم تر بوده است
فاطمه وقتی صدایش می زده،قطع یقین
او برای این برادر مثل مادر بوده است
هر کسی دلتنگ زهرا می شود،قم می رود
مرهم زوّار مادر دست دختر بوده است
ریل قم_مشهد اگر رودی خیال انگیز بود
روی موجش کشتی زائر شناور بوده است
عطرِ “دارالحُجّه” را دارد ” رواق آینه”
خانه ی ایندو از اول هم معطر بوده است
نسل اندر نسل در واقع همه کارگریم
کارفرمای حرم در قم برادر بوده است
هرکسی پرسید می گویم:گدا هستیم ما
کارگرهای علی موسی الرضا هستیم ما
بانی جزر و مد دریا علی موسی الرضا
ذکر تسبیحات ماهی ها علی موسی الرضا
بد به حال هرکه بوده بی علی موسی الرضا
خوش به حال هرکه بوده با علی موسی الرضا
کفشداری حرم ای کاش امانت می گرفت
جای کفش من دل من را علی موسی الرضا
در هیاهوی حرم ناگاه نقّاره زدند
طفل لالی داد می زد:یا علی موسی الرضا
روز محشر در سه جا زائر خیالش راحت است
می رسد حتما به داد ما علی موسی الرضا
گفت بابا:آب میبینی بگو عطشان حسین
نان که میبینی بگو آقا علی موسی الرضا
امتحان کن..،تا قسم جان جوادش می دهی
کربلا را می زند امضا علی موسی الرضا
بردیا محمدی