شعر عيد غدير خم

یا علی

دلم مشغول او بود و سرم را مشغله میداد
به دورش گشته ایم هروقت اذن هروله میداد

مُعَطَّل که نمیماند کسی بر درب این خانه
به او تا رو زدیم روزیِّ ما با حوصله میداد

به هر کس که گدایش شد به هر کس که به پاش افتاد
خودش جاه و جلال و شأنِ شاه و منزله میداد

هر آن صیدی که صیّادش شهنشاه نجف بوده
شبیه آهویی سرمست ، خود پا به تله میداد

سوالِ سائلت این بود ، علی عبد است یا معبود
مناجاتش چه زیبا پاسخِ این مسئله میداد

علی “مَمسوسُ فی ذات” است و پاسخ به اَنَا الحَقَّش
عرب قالو بلا میداد ، عجم آری ، بله میداد

نه با دشنه ، نه با خنجر ، نه با تیر و نه با شمشیر
علی با تیغ ابرو جنگ ها را فیصله میداد

 ایمان دهقانیا

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا