شعر شهادت اميرالمومنين (ع)

یا علی

بسمه اله است یا علیِ مستجاب ها
در زیر باء آمده بابِ جواب ها

حق نقطه ایی ز مدح علی بیشتر نگفت
عجزند در ستایش آن هم ، کتاب ها

در عالمِ ملائکه دلدارشان علی است
تمثال اوست یوسفِ کنعان خواب ها

یک قطره از لبان علی بر زمین نشست
این شد که شد حرام ، تمامِ شراب ها

چون کشتیِ نجات در امواج می رسد
بیرون شود به نام علی اضطراب ها

تا گوش و لب به محفل مولا سپرده ایم
بردیم از مجالسِ ذکرش ثواب ها

آنانکه با بهشتِ ولایت غریبه اند
پیش از جهنم اند دچار عذاب ها

وقتی به چشمهای علی دل نداده اند
باید که گم شوند به راهِ سراب ها

آنکس که هست دست خدا ، منبرش کجاست؟
لعنت به دست دوزخیِ انتصاب ها

از بوستان سرخِ امام غدیر بود
در دشت غاضریه روان شد گلاب ها

پیش از دمی که سنگ بر آن آشنا زنند
از شرمشان زدند به چهره نقاب ها

گر یک طناب شهر مدینه به دست دید
بردند کوفه آل علی را طناب ها

حامد آقایی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا