شعر مدح و مناجات امام زمان (عج)

یا ولی الله

زخم معصیت به روحم مانده و کاری شده
زندگی بی تو برایم سرد و تکراری شده

بسکه دل مشغولی ام دنیا شده آقا ببین
دل به تو دادن برایم کار دشواری شده

اصلا آقا لحظه ای باخود نگفتم بی وفا
این چه وضع نوکری و عشق و دینداری شده

بی حیا بودم ولی بار دگر برگشته ام
در میان روضه کارم گریه و زاری شده

آبرویت را همیشه بردم اما کار تو
چشم پوشی از بدی و آبروداری شده

مهربان آقا, بیا دست گدایت را بگیر
چون دچار غصه و اندوه بسیاری شده

همنشینم کرده ای با خوبها زیر عَلَم
بازهم باران لطفت بر سرم جاری شده

بسته شد راه حرم , خیلی دلم را غم گرفت
صبر بر این غم فقط از درد ناچاری شده

گریه و سینه زنی در کربلا یادش بخیر
نوکر تو بیقرار آن عزاداری شده

خیمه ها آتش گرفت و دختری گریه کنان
می دوید و ناله میزد سوخت مویم عمه جان

شاعر؟؟؟؟

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا