شعر ولادت امام حسن عسكری (ع)شعر ولادت اهل بيت (ع)

نور تو با نور خدا فرقی ندارد
نزد خدا او با شما فرقی ندارد
وقتی که صحبت از حسن باشد چه زیباست
پس عسگری با مجتبی فرقی ندارد

تا”کُلُّهم نور”است وصف آل احمد
“یا مرتضی”,”یا مصطفی” فرقی ندارد
ما جود می جوئیم و تو جود تمامی
اینجا اجابت با دعا فرقی ندارد
اصلا مهم این نیست که ما با تو باشیم
دنیا و عقبا نزد ما فرقی ندارد
مادر برایش نذر کرده جان خود را
او با شهید کربلا فرقی ندارد
“ام الحسن”اینجا دگر”اُمِ وَلَد” بود
کی گفته با خیرالنسا فرقی ندارد
دل,شادِ میلادِ اباالمهدی است اما
با هم سُرور هل اتا فرقی ندارد
گنجینه ای و نزد تو کنز المعالی است
یعنی که فرزند حسن مولی الموالی است
آقا نفسهای تو مارا هم عوض کرد
طعم قدمهایت فضا را هم عوض کرد
زیبایی نامت بهاری دیگر آورد
حالات تو حال دعا راهم عوض کرد
ای نور هستی آفرین , عیدت مبارک
میلاد تو حال و هوا را هم عوض کرد
آری نفسهای تو اِحیاءُ القلوب است
انفاس تو ارض و سما را هم عوض کرد
تا دیده واکردی , نگاهِ رحمت تو
سبک عنایات خدا را هم عوض کرد
مشمول عفوت شد گناهان خلایق
تقدیر تو دست قضا را هم عوض کرد
مثل علی ها و محمد های دیگر
نام حسن روزیِ ما را هم عوض کرد
رزق حسینی ها ز دستان تو بارد
آقایی تو این گدا را هم عوض کرد
گنجینه ای و نزد تو کنز المعالی است
یعنی که فرزندحسن مولی الموالی است
در فطرت من جایگاهت بی بدیل است
شأن و مقام و منزلت با تو اصیل است
مرده است آن دل که ترا از دست داده
“یا محیی”از اسماء تو پورخلیل است
ما رعیت کوی شما هستیم اما
یک عالمی را رعیت کویت کفیل است
حاجات خیل انبیا دست تو آقاست
در پیشِ نازِ تو نیاز ما قلیل است
کو آن که محتاج نگاه تو نباشد
یک بال از اوج نگاهت جبرئیل است
مارا ولای حضرتت آب حیات است
یک چشمه از آب حیاتت سلسبیل است
مدح تو از عبد تو کی آید اماما
مداح اوصاف شما رب جلیل است
هر کس که با آل محمد دربیفتد
پس سرنوشتش همچنان اصحاب فیل است
گنجینه ای و نزد تو کنز المعالی است
یعنی که فرزند حسن مولی الموالی است
تو پَرتُو نور جمیع اوصیایی
یعنی تو در عالم امید اولیایی
تو دیده واکردی که زهرا جان بگیرد
زیرا که نور دیده خیرالنسایی
برق نگاه نیِّرِ اعظم تویی تو
سبط رسول اکرمی, ابن الرضایی
حیدر به تو می نازد ای فخر دوعالم
هرچند بر غمهای عالم مبتلایی
مانند جَدّت مجتبی بی یار ماندی
مانند زینب , راز دار کربلایی
از کودکی آوارگی را لمس کردی
از کودکی با ظلمِ دشمن آشنایی
تن داده ای بر حصر و تبعیدت که کم کم
اصحاب خوگیرند با “آقا کجایی”
مأمور حفظ جانِ جانانِ جهانی
یعنی که ارحام مطهر را سزایی
گنجینه ای و نزد تو کنز المعالی است
یعنی که فرزند حسن مولی الموالی است
ای دل بخوان نام امام عسگری را
تقدیم کن اینک سلام عسگری را
مستی مکن هوشیار باید دم زد از او
کو دل که بشناسد مقام عسگری را
دشمن دقیقا در هدف زد نام او را
تبلیغ باید کرد نام عسگری را
باید مقیم کوی رفتار حسن شد
باید که تابع شد مرام عسگری را
باید که دستی تا ضریح معرفت بُرد
تا شیعه بشناسد قیام عسگری را
حفظ حریمش کمتر از حفظ حرم نیست
باید که بشناسی حرام عسگری را
آری خوشا آنانکه در حفظ حریمش
مستانه نوشیدند جام عسگری را
گرچه غریبانه,ولی شیعه در عالم
احیا کند با خون ,کلام عسگری را
گنجینه ای و نزد تو کنز المعالی است
یعنی که فرزند حسن مولی الموالی است

محمود ژولیده

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا