آهی به وسعتِ همه یِ سینه ها بده
امسال شالِ مشکیِ من را شما بده
مادر اگرچه این پسرت ناخَلف شده
با دستِ خود تو لقمه یِ هر روزه را بده
یک لقمه نان و روضه برایِ گدا بس است
این اربعین غذایِ مرا کربلا بده
ای روضه خوانِ گوشه یِ گودالِ پرصدا
روزیِ گریه هایِ مرا بی صدا بده
آماده نه… ولی به حسینیّه آمدم
بد آمدم تو اَحسنُ الاحوال را بده
پیراهنِ عزایِ حسینت کجا و من؟!
جرأت برایِ توبه به این بینوا بده
او دست و پا زده که نجاتم دهد قبول
در خدمتِ به شاه به من دست و پا بده
ماهِ محرّم آمد و ماهَت نیامده
ندبه بخوان نشانه ای از آشنا بده
حسین ایمانی