سنگها صورت او را عوضم بوسیدند
تیرها سخت به آغوش علی چسبیدند
داشت می رفت به میدان قد و بالایی داشت
عمه هایش همگی دور سرش چرخیدند
سرو من تشنه به میدان شهادت می رفت
خواهرانش عوض ابر بر او باریدند
پیرمردان همه گفتند رسولالله است
جمعیت از نفس افتاد، همه ترسیدند
نمک زندگی من پسرم بود ولی
نمک زندگی ام را به زمین پاشیدند
مجلس ختم گرفتیم کنار بدنش
عوض فاتحه خوانی همگی رقصیدند
هفت بار از جگر سوخته ام ناله زدم
مرد و نامرد همه غربت من را دیدند
آمدم جمع کنم زندگی ام را از خاک
دسته جمعی به من و گشتن من خندیدند
گروه “یا مظلوم
سلام علیکم چرا در یکی از اپ های داخلی که نیازی به فیلتر شکن ندارد مطالبتان بارگزاری نمی شود ایتا سروش بله ویراستی و روبیکا
سلام دوست عزیز..کانال حدیث اشک در پیام رسان ایتا برقراره و شما می تونید استفاده کنید hadithashk@