شعر مدح و مناجات اميرالمومنين (ع)

حب علی

تنها اسدالله به خیبر شده فائق
مبهوت شدند آن دو فراریِ منافق
از واهمه گشتند به هر سو متفرق
جا داشت همان لحظه که طاغوت کند دِق

شاه مردان

چنان سرباز گیر افتاده ی در بین عدوانش
به دام افتاده ام در لشکر انبوه مژگانش

اگر تیغ کج ابرو تدارک دیده , این گردن
نمیباشم مسلمان گر نمایم رد احسانش

اذن دخول

رسیده ام در باب الجواد با امید
چرا که یاس پر است از تضاد با امید

برای رفع گره های کور آمده است
دلی که دست به دست تو داد با امید

مرد نخلستان

کاش می شد که مرد نخلستان خاک پایش مرا حساب کند

یاکه من را به جرعه ای می ناب از شراب رخش خراب کند

این سئوالیست کهنه در ذهنم به کدامین گناه رب جلیل

با غم دوری از نجف مارا در زمین این چنین عذاب کند

با یک نظاره ات

‎بر آن درم که غبطه خورم کوى یار را
‎یا خاک پای خالق دلدل سوار را

‎گرشمّه ای غضب به جنان در جنان کنی
‎آتش زنی بر او بهار تا بهار را

تمثیل ابروان تو

خورشید پیش نور شما روسیاه شد
هر کس ندید صحن تو عمرش تباه شد
میثم به دار عشق علی سر به راه شد
با ذکر او بساط طرب رو به راه شد…

سر ما ذبح کنید بر سر ایوان نجف

#مدح_امیرالمؤمنین_علیه‌السلام

بنویسید مرا بنده‌ى سلطان نجف
بنویسید که عالم همه قربان نجف
ما غباریم..غبارى زِ خیابان نجف
بنویسید على را گُلِ گلدان نجف

علی ولی الله

#مدح_امیرالمومنین

ابر قدرت, امیرالمؤمنین است
علی شاهنشه عرش و زمین است

اگر تیغش کسی را لمس کرده
دونیمش کرده ,ضربت آهنین است

شیر خدا

#مدح_امیرالمومنین

یا علی گفتم و تا عرش خدا طی کردم
این چنین کشفِ غبار قدم وی کردم

باده از ذکر علی ریخته ام جام به جام
شرب خمر از قدح گوش پیاپی کردم

شعر مناجات با خدا

بنده ای بدتر از این بنده مگر داری؟ نه
ماهِ تو رفـت ولـی کـرده گدا کاری ؟ نه

تو مرا خواندی وُّ دستانِ مرا می گیری
مـن تو را با عملِ خود می کنم یاری…نه

شعر مناجات امیرالمومنین علی (ع)

یا علی حِصـْنِ حَصین راتوخودت معنا کن
گـم شـدم در خـودم آقـا تـو مـرا پیـدا کن

هـر کـجا رفتـه‌ام از لطـف تو گفـتم حـیدر
این صـفت در تو اگر نیسـت مـرا رسوا کن

شعر مدح حضرت امیرالمومنین علی (ع)

دل شکسته ی من انس با علی دارد
امید از همه بگسسته تا علی دارد

منم ز شهر ولایت ز کوچه ی عشاق
شناسنامه ی من مهر یا علی دارد

دکمه بازگشت به بالا