شعر مدح و مناجات اميرالمومنين (ع)

انگشترِ بی نامِ تو در دست نکردیم

انگشترِ بی نامِ تو در دست نکردیم

با نامی به‌جز نام علی مست نکردیم

محمدزوار

خبر,نبی ست دراین جمله, مبتدا علی است

خبر,نبی ست دراین جمله, مبتدا علی است
هم ابتدا علی است و هم انتها علی است

اگر شکاف یمانی مؤَیّد حج است
منا و مشعر علی, مروه و صفا علی است

قربان علی طایفه و ایل و تبارم

قربان علی طایفه و ایل و تبارم
عشق علی و آل علی دار و ندارم
خورشید علی باشد و من همچو غبارم
مانند غلامان علی در پی دارم

جان جهانی علی(ع), جنب خدا جای توست

جان جهانی علی(ع), جنب خدا جای توست
مرجع تقلید عرش , خلق به فتوای توست

پستِ تو شد هر چه هست, مست تو شد حق پرست
دستِ خدایی و دست.. نیست که بالای توست

می گشایم حدیث دلبر را

می گشایم حدیث دلبر را

غصهء شیرِ شیر پرور را

ساقی چشمه های جنت اوست

باید از او گرفت ساغر را

چون درختی که تبر خورد و در آخر در شد

چون درختی که تبر خورد و در آخر در شد
آخرش حاصل پرواز کبوتر, پر شد

نَسَبِ گنبد و مرقد به تولای حسین
دو النگوی سر عقدِ دوتا مادر شد

ای امیرالمؤمنین ما همه

ای امیرالمؤمنین ما همه
آیت العظمای بیت فاطمه

آفرینش تحفه ای بر خوان تو
متقین ریزه خور احسان تو

در محفلی که نام تو باشد گناه نیست

در محفلی که نام تو باشد گناه نیست
غیراز دو دست تو بخدا تکیه گاه نیست
درمکتب تو بحث سفید و سیاه نیست
حالم بدون یاد نجف رو به راه نیست

انگونه ای که عطر زشیشه فرار کرد

انگونه ای که عطر زشیشه فرار کرد

عاشق فرار از همه عالم به یار کرد
دل را نفوذ چشم خمارت شکار کرد
در بهت و حیرتم که نگاهت چه کار کرد..!

وقتی دلی از غیب خبر داشته باشد

وقتی دلی از غیب خبر داشته باشد
باید به نجف شوق سفر داشته باشد

خاک کف نعلین علی(ع) فخر فروشد
بر هر چه که ابناء بشر داشته باشد

به روی پرسش علامه ها جواب زده

به روی پرسش علامه ها جواب زده

گمان کنم که خدا روی خود نقاب زده

کمی بزرگ شدم بین دیده ها دیدم

که مهر نوکریش بر من خراب زده

نامِ علی در دل من مُنجلی‌ست

نامِ علی در دل من مُنجلی‌ست
نمازِ بی حُبّ علی مَعطلی‌ست

دل‌نگرانِ محشرم نیستم
رمز ورودم به بهشت یاعلی‌ست

دکمه بازگشت به بالا