شعر مدح و مناجات اميرالمومنين (ع)

والاست

در مذهب ما امیر والاست علی

بر امت ما شفیع فرداست علی

فرموده پیمبر این چنین در عالم

مانند خدا همیشه یکتاست علی

حمید کریمی

شعر مدح امیرالمومنین

سرم از شرم اگر که پایین است

کوله بارم دوباره سنگین است
 
بی نوا آمدم, نجاتم داد

کار حیدر نجات مسکین است

الحوراست

میشود قافیه هربار,به تکرار على
مینویسد قلمم حیدر کرار على
میدهد دست و قلم شعر گوهربار على
میرسد عاقبت این عشق به اجبار على

صیقلی

نام حیدر, اذان مستان است
او از آن خداپرستان است

هرچه مستی ست ساحل میِ اوست
هرکه پیغمبر است, در پی اوست

تیغ تو علی نبود اگر کج

تیغ تو علی نبود اگر کج

می رفت دلم به هر سفر کج

شد فتح دلم به ذوالفقارت

بگرفت کجی ره دگر کج

مست, افتاده ام به دام علی

مست, افتاده ام به دام علی

او امام و منم غلام علی

سال ها خورده ایم نان و نمک

از سر سفره ی طعام علی

از همان بدو تولد ز همه سر بودی

از همان بدو تولد ز همه سر بودی

خب تعارف که نداریم تو بهتر بودی

باده نوشان غدیر از نفست حیرانند

تو چه دریای شرابی ؟! تو چه ساغر بودی؟!

عهد شکست

از کودکی ام بر تو گرفتار شدم
مدیون عنایات تو بسیار شدم

گفتند که یا عشق علی یا سر دار
با ذکر علی من به سر دار شدم

تسبیح

پس میزد آسمان به نگاه تو ماه را
همچون سپاه کرده دو چشمت , نگاه را
تجهیز کرده اخم تو باز این سپاه را
عمدا دچار شد دلمان این گناه را
چرخانده ام به سوی نجف قبله گاه را

تمام جهان

مانند و مثل شاه نجف در زمانه کیست؟
من گشته ام تمام جهان را . نگرد . نیست

نام علی اگر چه زیاد است در جهان
تنها کسی که مثل علی شد فقط علیست

صمد علیزاده

کشور دلها

عالمی در عالم معنـــا , نجف
قطعه ای از جَنّهُ المأوا , نجف

بارگــاهِ قُدس قدّیسِ وجود
آستانِ عرشیِ مولا , نجف

بدون مهر علی دین اساس و پایه ندارد

بدون مهر علی دین اساس و پایه ندارد

علی صراحت دین است و دین کنایه ندارد

سقوط کرده به گرداب جهل هرکه بگوید

کتاب روشن حق بر غدیر ایه ندارد

دکمه بازگشت به بالا