شعر مدح و مناجات اميرالمومنين (ع)

نسیم باد صبا بی خبر چه فایده دارد

نسیم باد صبا بی خبر چه فایده دارد
درخت میوه بدون ثمر چه فایده دارد

اگر به غیر علی یاعلی دمد ز نوایش
نوای دلخوش شانه به سر چه فایده دارد

چه غم دارم از لحظه مردنم به قبر و به زیر لحد خفتنم

چه غم دارم از لحظه مردنم
به قبر و به زیر لحد خفتنم
به میزان عدل خدا بردنم
در آتش بخواهد بسوزد تنم

خیال روی تو می پرورد خیال زمین

خیال روی تو می پرورد خیال زمین
جلالت تو شده باعث جلال زمین

همیشه واهمه از رفتن تو داشت ولی
تو آمدی نجف و تخت شد خیال زمین

ما را بنویسید به نام علویون

ما را بنویسید به نام علویون
شاهان جهانند غلام علویون

صد شکر خدا را که از آن روز ازل دل
یک مرتبه افتاد به دام علویون

خلقت رعیت است و علی پادشاه خلق

 خلقت رعیت است و علی پادشاه خلق

باشد به دست باکرم او نگاه خلق

راه علی برو که ره حق ره علیست

حتی اگر به سمت دگر بود راه خلق

شمس الارضین , ماه سماوات علی است

شمس الارضین , ماه سماوات علی است
سرمنشاء نور و باب خیرات علی است
هر سو که به معراج , نبی سر چرخاند
می دید که در اوج کمالات علی است

آمدم سمت حرم سعی و صفا را دیدم

آمدم سمت حرم سعی و صفا را دیدم
مست از جام علی حال دعا را دیدم
کفر اینبار نبود و به خداوند قسم
زیر ایوان نجف بود خدارا دیدم

روح معارجی تو به سر و علن , علی

روح معارجی تو به سر و علن , علی
صاحب مدارجی تو امیر سخن , علی
باب الحوائجی تو به هر مرد و زن , علی
با یک نگاه نافذت ای بت شکن , علی

برای مدح حیدر در دهان خود زبان دارم

برای مدح حیدر در دهان خود زبان دارم
ازین رو بر لبم هر دم کلامی در فشان دارم
دخیل جان خود را بر در این آستان دارم
رگ حبل الوریدم را به دستش ریسمان دارم

ای جلوه گاه صورت اسماء ذوالجلال

ای جلوه گاه صورت اسماء ذوالجلال
وی شاهراه حق وحقیقت ره کمال

مستجمع جمیع صفات جلالیه
در آینه به یکصد و ده رخ به حق جمال

کسی دکان نگشوده ست بی جواز علی

کسی دکان نگشوده ست بی جواز علی
که رزق هیچ کسی نیست بی نیاز علی

خدا به داد ترازوی عادلان برسد
اگر حساب بسنجند با تراز علی

ساقی شبیه ساقی کوثر نیامده

ساقی شبیه ساقی کوثر نیامده
جز او کسی به جای پیمبر نیامده
جز او برای فاطمه همسر نیامده
از کعبه جز علی احدی در نیامده
یعنی کسی به پاکی حیدر نیامده

دکمه بازگشت به بالا