شعر مدح و مناجات اميرالمومنين (ع)

چه حسابی چه کتابی؟

از خمره ی چشمت برسان جام شرابی

مهمان لبم کن دو سه پیمانه ی نابی

بیمار نگاه تو ام ای یوسف مصری

باز آی به دیدار زلیخا به صوابی 

فقط حیدر امیر المومنین است

علی  مصداق  قرآن  مبین  است

علی یعسوب دین حبل المتین است

پیمبر خاتم و حیدر نگین است

علی  استاد  جبریل  امین   است

یک روز به تأخیر بینداز سفر را

ای کاش بگیرند از امروز سحر را

ای اهلِ حرم سیر ببینید پدر را

شمشیر پُر از زهر گرفته ز طبیبان

بر نسخه ی تو فرصت اما و اگر را

ذکر لبانم مددی یا حیدر

شیرجنگاور بنت اسدی یا حیدر

مظهر روی خدای صمدی یا حیدر

همه ی عرش خدا را بلدی یا حیدر

همه جا ذکر لبانم مددی یا حیدر

دفتر عاشقی

من را سر راه او گدا بنویسید

مدیون عطای مرتضی بنویسید

من وصله ی ناجور و سیاهی هستم

من را ز علی کمی جدا بنویسید

عشق حیدر …

نمک سفره ی ارباب غذای دل ماست

عشق حیدر بخداوند بهای دل ماست

اگر این حب علی هست خطا ای عالم

خود الله گرفتار خطای دل ماست

جـواز نوکریم

دیوانه ی تو هــر که شد عاقل نمی شود

یک لحظه هم ز عشق تو غافل نمی شود

مـــولا جـواز نوکریم چــون به دســت تو

امضاء و مهر خورده که باطل نمی شود

نشسته ام که کمیل نگاه تو باشم

اگر نگاه کنی پیش پای چشمانت

یتیم پُر شده در کوفه های چشمانت

مگر چه دیده ای از شهر کوفه ی من که

گرفته باز دوباره هوای چشمانت 

تاریخ خلقت است

میگفت حی عالی اعلا : علی علی

در وقت خلق احمد و زهرا , علی علی

آمد زمان پدید و مکان گشت آشکار

تاریخ خلقت است سراپا علی علی

چه علی علی چه علی خدا چه خدا علی

شب دیده ام به جمال تو شده روشن ای مه منتجب

که زخواب وخور توفکنده ای ,من ِ خسته  ای شه منتخب

چه نموده با دل بینوا میِ  بی عنب  لبِ چون رطب

که گذشته از سر من دگر زحلال و منکر ومستحب

ما می خوریم …

آنانکه عابدند به وقت اذان خوشند

آنانکه زاهدند به یک تکه نان خوشند

از هر دو تا نگار یکی ناز می کند

عشاق روزگار یکی در میان خوشند

اولین مرد مست

آنکسی که شراب می‌نوشاند , به شما در الست من بودم

اولین باده خور خود ساقی است , اولین مرد مست من بودم

در ازل نور او که شد پیدا , تا صدا زد: که این منم لیلا

اولین عاشقی که پیمان با , لب پیمانه بست من بودم


دکمه بازگشت به بالا