شعر مدح و مناجات اميرالمومنين (ع)

میکده

به سرم بد زده امشب که تورا یاد کنم

می مستی زنم و دل ز غم آزاد کنم

به سرم بد زده امشب به هوای رختان

بزنم میکده برهم ز سر آباد کنم

خدا را شکر مولایم علی شد

 

الا , شاهی که سرها خاک پایت

دل مستان خمار یک نگاهت

 

شهنشاهی و نامت بهترین است

و عشقت بر دلم همچون نگین است

 

یا مظهر العجائب

جبریلی و هر آینه عرش است کنارت

ماتند همه از پر معراج مدارت 

ما چاره نداریم به غیر از سر تسلیم

آهو چه کند با نفس شیر شکارت 

و هو العلی

«ربنا آتنا» نگاهش را, که هوایم دوباره بارانی است
السلام علیکْ یا دریا که دلم بی قرار و توفانی است

«اِنّ فی خلق» تو خدا هم مست, روحْ حیران, فرشته‌ها هم مست
«
اِنّ فی خلق» تو زمین مبهوت, زیر یک آسمان پریشانی است

قلندر مستی

معادلات جهان را علی‌(ع) ! بههم زده‌ای تو
بگو چگونه کنارخدا قدم زده‌ای تو؟

به گوشه گوشه‌یعالم اگر قلندر مستی است,
لبی به گوشه‌یجامش – به مِی قسم! – زده‌ای تو

در هیاهوی ملک

 

درهیاهوی ملک صحن تو دیدن دارد

شربتیآب در این کعبه چشیدن دارد

بااذان حرمت اشک چکیدن دارد

هم علیهم ولی الله اش شنیدن دارد

شیر مرد

 

حق به عرش خود نوشت آقا علی باشد فقط

صاحب عزّ و جلال ما علی باشد فقط

غیر حیدر در جهان مولای دیگر نیستنیست

از ازل گفته خدا مولا علی باشد فقط

دیدار

دیدارزیبا میشود با چشمهایت

غرقتماشا میشود با چشمهایت

لبتشنه ای که زیر پلکت مینشیند

سیرابِدریا میشود با چشمهایت

نغمۀ یا هو

نغمۀ «یا هو»ست به هرموی من

پر شده عالم ز«هوالهو»ی من

روی من از چار طرف سوی حق

دیدۀ حق از همه سو سوی من

میکده

 

ساقی به پیاله باده کم می ریزی

این میکده را چرا به هم می ریزی؟!

از گردش ساغرت شکایت دارم

آسوده بریز! بنده عادت دارم

همان زهرا

خدایا مشکل از کار من مشکل گشا وا کن

بُوَد درمان من زهرا , مرا مهمان زهرا کن

اجل از بعد زهرا منتظر بودم که برگردی

بیا امشب علی را بین شهر کوفه پیدا کن

به زیر بام علی

فقط علی است در عالم که در مقام علی است

که هرچه هست در عالم به زیر بام علی است

به پادشاهی عالم رسیده آنکس که

کنیز حضرت زهرا و یا غلام علی است

دکمه بازگشت به بالا