سرمایه ام همین دو سه خط شعر ساده است
چشم امید من به شما خانواده است
مستی من نه زیر سر جام و باده است
تاثیر چشم های شما فوق العاده است
سرمایه ام همین دو سه خط شعر ساده است
چشم امید من به شما خانواده است
مستی من نه زیر سر جام و باده است
تاثیر چشم های شما فوق العاده است
ابری به بارش آمد وباران عشق ریخت
جانی دوباره برتن بی جان عشق ریخت
جبریل آمد و هورب ّ الکریم خواند
آیات محکمات به قرآن عشق ریخت
اصلا حسین این دل ما دست مجتباست
اصلا حسین دست شما دست مجتباست
باشد … برات کرببلا را نمی دهی ؟
اصلا برات کرب و بلا دست مجتباست
در وصف ذات, صحبت ما احتیاج نیست
زیرا که در صفات خدا «احتیاج» نیست
باید به بال رفت و درآورد گیوه را
در بارگاه قرب تو پا احتیاج نیست
شعر و غزل برای تو گفتن عنایت است
از بس که لطف حضرتتان بی نهایت است
این جا سیاه کردن دفتر عبادت است
اصلاً به افتخار تو ماه ضیافت است
از نان تو بلند شده بوی دیگری
اعجاز کردی و غزلم شد پیمبری
ای یاکریم در دل من خوب میپری
وقت قنوت ها بخدا عین مادری
اینگونه اگر مست ترین مست جهانم
شور حسن ابن علی افتاده به جانم
جا نیست بنوشم, به سرم باده بریزید
تا غرق شراب آیهی تطهیر بخوانم
شوق پرواز ندارم که پری قرض کنم
جز تو سودای که دارم که سری قرض کنم؟
تیغ ابروی تو با پنبه چو سر می برّد
حاجتی نیست کلاه و سپری قرض کنم
لاف در چنته نداریم؛ گدایی بلدیم
هنر وصل نداریم؛جدایی بلدیم
دیر و خانقاه کدام است, کرم خانه که هست؟
بهتر از سفره ی تو بزم خدایی بلدیم؟
ما را نوشته اند برای گدا شدن
کوچک شدن فقیر شدن خاک پا شدن
داده به ما غلامی اولاد فاطمه
ظرفیت طلا شدن و کیمیا شدن
بیشتر از حدِّ انتظار ِ فقیر است
آنچه که در بین ِ کوله بار ِ فقیر است
پیش ِ تو افتادنم مقام ِ بلندی است
گاه زمین خوردن افتخار ِ فقیر است
این حرف ها حرف دل یک یا کریم است
غصه نخور ای دل خدای ما کریم است
از مشکلات اقتصادی بیممان نیست
تا ذکر لب ها لا اله الّا کریم است