شعر مدح امام حسين (ع)

من کشته ی اشکم

من کشته ی اشکم که تورا یار بسازم
تا گریه کنی واژه ی غمخوار بسازم


از کرب و بلایم نکند دور بمانی
من کشته شدم این همه زوار بسازم
شش گوشه بنا شد که خدا رحم نماید
تا عبد مطیعی زگنهکار بسازم
من خون خدا بودم وخون دل من شد
تا با دل زینب غم خونبار بسازم
هفتاد و دو بیت غزل مکرب و بلا بود
این واقعه خواندم که دلی زار بسازم
بیت الغزلم قافیه درعلقمه دارد
خم شد کمرم تا که علمدار بسازم
من روزه گرفتم ز عطش در طف سوزان
تا با لب اکبر دمی افطار بسازم
از اهل حرم کودک شش ماهه گرفتم
تا با عطشش حجت داداربسازم

محسن نصرالهی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا