شعر مدح و مناجات

روضه گرفته ایم

روضه گرفته ایم شما را صدا کنیم
با اشکِ دیده نذرِ ظهورت دعا کنیم

نذرِ تو کرده ایم چهل شب عزا و غم
با گریه بر حسین به این نذر ادا کنیم

اندازه ی یک عمر

گیج شلوغی های دنیاییم
در جمعیت… اما فراداییم
امروزهای لنگ فرداییم
اندازه ی یک عمر تنهاییم

در مجلس روضه

عمریست که ما دست به دامان حسینیم
در مجلس روضه همه مهمان حسینیم

چون عشق حسین بن علی راه نجات است
پس تا به ابد مست و پریشان حسینیم

سلوک نوری خورشید

برای طوف نجف واژه ها قطار شدند
به یمن مدح علی ،جمله رستگار شدند

حدیث منزلت بوتراب را گفتند
به سوی خانه خورشید رهسپار شدند

طریق العارفین

اگرچه جای پایش در زمین است
صدایش جاری از عرش برین است

هرآنچه خواستید از او بپرسید
به افلاک آشناتر از زمین است

حبل المتین

خدا می‌خواست چشمِ او فقط عین‌الیقین باشد
خدا می‌خواست دستِ او فقط حَبل‌المَتین باشد
خدا می‌خواست تیغِ او میانِ کُفر و دین باشد
خدا می‌خواست نامِ او به نامِ خود قَرین باشد

خاک ابوتراب

در بند مرتضاییم، بی جیره و مواجب
ما ریزه خوار شاهیم، او صاحب مواهب

از باده اش خرابیم، مست ابوترابیم
ما جای خود که یک عمر، حق بر علی است راغب

عقیق

تفسیر تو بدست قلم ، نا میسّر است
تصویر تو به چشم بشر ، نا مصوّر است
باید برای وصف تو قرآن بیاورم
قرآن برای مدح تو از شعر بهتر است

حب علی

ذاتی که یکتا خلق شد، دو تا نخواهد شد
هرکس گدای او نشد آقا نخواهد شد

دور از علی بودن به نوعی مرگ تدریجی ست
امروزمان بی عشق او فردا نخواهد شد

ره صد ساله

گناهانم دو بالم را وبالم کرده و آزار می بینم
پریدن تا خدا سهل است اما حیف که دشوار می بینم

گنهکارم ، ولی در باطنم حب شهنشاه نجف باشد
نهایت رستگارم !، من قیامت را به این معیار می بینم

ظهور حق

به یمن مقدم او خانه‌ی کعبه منور شد
ظهور حق تعالی بر خلائق صد برابر شد
چنان صبح ازل پیشی گرفت و از همه سر شد
که او اول شد و هرچه به جز او بود آخر شد

اوصاف حیدر

اهل زمین هستی ولی بالانشینی
تنها تو در عالم امیرالمومنینی
مداحیِ تو نیست کار یک زمینی
وقتی‌ که درماندست علامه امینی

دکمه بازگشت به بالا