شعر مدح و مناجات

یا امام رضا(ع)

با تو باشد رنگ غم هرگز نمی بیند کسی
ناخوشی حتی به کم هرگز نمی بیند کسی

بوسه میگیرم مدام از جای جای این ضریح
با رضاجان هم و غم هرگز نمی بیند کسی

اباالزهرا

از کتاب وصف تو یک حرف هر کس خوانده باشد
از سر حیرت دهانش چون حرا وا مانده باشد

هر کسی از سجده بر نورت تمرد کرد، رد شد
عدل حق است این که شیطان را ز عرشش رانده باشد

تجلی خدا

به او دادند کشتی را که در آن ناخدا باشد
در این دنیای خاکی او تجلی خدا باشد

خدا بود و نبی بود و بنا شد حضرت خاتم
نه در روی زمین بلکه امیر ماسوا باشد

شکسته ام

باری خراب دارم و حالا شکسته ام
عبدی اسیر هستم و آقا شکسته ام

دستم بگیر فاتحِ دلهایِ مضطرب..
من مدّتی ست از غمِ دنیا شکسته ام

تعجیلِ فرج

جای دارد که معطّر بشوم سالِ جدید
توبه ای کرده.. مطهّر بشوم سالِ جدید

بهرِ تعجیلِ فرج کاش دعایی بکنم
وَ اسیرِ غمِ دلبر بشوم سالِ جدید

شنای این دل

ای آشنای این دل درد آشنای من
روز فراق تو شده شام عزای من

دارم‌دوباره‌ سر به‌هوای تو می‌شوم
حالا که‌نیست‌ هیچ‌دلی مبتلای من

توسل میکنم

مسیر ما مشخص می شود آری
به این شب زنده داری ها و بیداری

محرم می رسد از راه و میدانم
تو می آیی نسیم گریه میآری

سال نو

در این هوای بهاری، شدم دوباره هوایی
بهار می‌رسد اما، بهار من! تو کجایی؟

چه برکتی، چه نویدی، چه سبزه‌ای و چه عیدی؟
به سال نو چه امیدی؟ اگر دوباره نیایی

یا امام ذوالکرم

در دو عالم در دلش هرگز نباشد درد و غم
بر درِ این خانه هر کس شد عزیز و محترم

خانه ای که حک شد از روز ازل بر سردرَش
ذکر «یاموسی بن جعفر(ع)» یا امام ذوالکرم

دعا کنید

خدا کند ورق روزگار برگردد
امید‌ِ مردم‌ِ چشم‌انتظار برگردد

دعا‌کنیدکه‌بعدازهزارسال‌عطش
دوباره آب‌ به‌ این‌ شوره‌زار برگردد

منو ببخش‌

منو ببخش‌ اگه‌ در حقّ تو جفا کردم
منو ببخش که واسه تو کم دعا کردم

منو ببخش که با‌ این‌ چشای آلوده‌
برای دیدن تو هی خدا خدا کردم

به درد جهان مداوایی

بیا که درد و مرض کشته است ایمان را
بیا و روح بده این قلوب بی جان را
فقط تویی که به درد جهان مداوایی
بیا که از تو بگیریم راه درمان را

دکمه بازگشت به بالا