على زمام امور خدا به کف دارد
و جبرئیل از این ماجرا شعف دارد
فقط براى امیرى سرشته شد گل او
خدا ز خلقت مولاى ما هدف دارد…
على زمام امور خدا به کف دارد
و جبرئیل از این ماجرا شعف دارد
فقط براى امیرى سرشته شد گل او
خدا ز خلقت مولاى ما هدف دارد…
بهترین زمزمه ی ارض و سما یا علی است
رابطِ ما و خدا ..در همه جا یا علی است
چه غم از سیلِ حوادث ،چه غم از درد و بلا
چاره ی کار به هر درد و بلا یا علی است
دفتر وصف تو یک عمر روایت دارد
بردن نام تو هم حکم عبادت دارد
در مقام تو همین نکته کفایت دارد
که خدا نیز به نام تو ارادت دارد
رزق ما را علی عطا کرده
سنگِما را علی طلا کرده
او شِفا داده است دلها را
دردها را علی دوا کرده
قصه ی این عشق را میثم روایت می کند
قصه ها را بیشتر عاشق حکایت می کند
گر چه زهرا بر امامان هم امامت داشته
شأن حیدر را ببین، بر او امامت می کند
صبح خلقت که خدا حضرت آدم را ساخت
دمِ در بود مسیحا که علی دم را ساخت
اولین روز علی بود و نبی بود و خدا
دومین روز علی قبلهی عالم را ساخت
طاووس ، از پَرهای فضلت مات گشته
آقاییات بر خوب و بد ، اثبات گشته
آن دم که با ذکر تو عطرآگین شود ذهن
بر عاشقانت ، بهترین میقات گشته
تا که بر آن چهره موی تو حمایل می شود
بر دل دیوانگانت عشق قاتل می شود
نیمه جان است و بدنبال اشارات تو است
تا که از برق نگاهت ماه ، کامل می شود
بهشت جلوه ای از رحمت کثیر حسین
زمانه ریزه خوار بی نظیر حسین
ز بند غم ز هیاهوی غصه آزاد است
کسی که مرغ دلش شد فقط اسیر حسین
مانند اشک، پای غمت بیارادهام
خود را به دستِ گریهی بیوقفه دادهام
هملهجه با «مَنم» نشدم؛ روستاییام
از «مِنمِنم» بخوان چقدَر صاف و سادهام
وقتی نَباشی تو، بهاری دَر زمین نیست
تقویم های سال، غیر از نُقطه چین نیست
شبهای جمعه تا سَحر، آشفته هستم
تا عصر می گویم؛ قرارِ ما که این نیست!
به جرم عشق گرفتار تب کنید مرا
برای عبرت مردم ، سبب کنید مرا
فقط اجازه بده پای شمع بنشینم
اگر نسوختم امشب ادب کنید مرا