سه سال آخر عُمرش شکسته تر شده بود
بلی شکسته تر از فـرطِ دردِ سـر شده بود
تمام بال و پر او کبود و زخمی بود
که پیــش موج بلا بارهـا سـپـر شده بـود
سه سال آخر عُمرش شکسته تر شده بود
بلی شکسته تر از فـرطِ دردِ سـر شده بود
تمام بال و پر او کبود و زخمی بود
که پیــش موج بلا بارهـا سـپـر شده بـود
آنکه عاشق کرده احمد را دل زهرایی اش
میشود حتما پیمبر مونس تنهایی اش
از چه رو از آن همه اموال یک جا نگذرد؟
آنکه بوده حضرت زهرا همه دارایی اش…….
یار و همسنگر نبی مددی
بهترین همسر نبی مددی
بی نظیر است عطر گلشن تو
فاطمه پرور است دامن تو
از خطا هر لحظه سنگین کرده بار خویش را
خرج دنیا میکنم دار و ندار خویش را
بسکه با توبه شکستن روزگارم سر شده
پیش حق از دست دادم اعتبار خویش را
رودیکهخودرافداکرددرراهدریاخدیجه ست
مستغرق در صفات یاسین و طاها خدیجه ست
هربار رفته به معراج محبوب خاص خداوند
از حق تعالی شنیده محبوبه ی ما خدیجه ست
انس سجاده را اگر داری
قدر بشناس کوه زر داری
سمت نامحرمان نگاه نکن
گر به لطف خدا نظر داری
خوش به حال من و خدای حسین
هر دو گشتیم مبتلای حسین
پدر و مادرم فدای پدر ….
مادری که شده فدای حسین
اشکهایم دوباره دانه دانه میافتد
مدتی کار من به تو شبانه میافتد
سالها فکر معصیت مرا زمینم زد
رحم کن بر کسی که عاجزانه میافتد
ازهمه خسته شدم، خستگی ام را در کن
مضطرم، لطف کن و فکر مَنِ مضطر کن
بی پناهم به جز این خانه پناهم ندهند
من پناهنده شدم بر تو مرا در بر کن
بهار آمده بار دگر خدا را شکر
رسیده موسم سود و ثمر خدا را شکر
تضرع سحر و اشک، رزق هر کس نیست
برای داشتن چشم تر خدا را شکر
بازی دنیا ز عمرم زود فرصت را گرفت
قبله ام گم شد کم آوردم لیاقت را گرفت
گریه و حال نماز صبح های من چه شد؟
خواب شیرین سحر فیض عبادت را گرفت