شعر مدح و مناجات

مدح مولا

تو بی ابتدایی و بی انتها
شبیه پیمبر شبیه خدا
تو بالاترین نقطه ی باوری
معماترین نقطه ی زیر «با»

طالع امسال…

جبریلی و هر آینه عرش است کنارت

ماتند همه از پر معراج مدارت

ما چاره نداریم به غیر از سر تسلیم

آهو چه کند با نفس شیر شکارت

بت شکن…

چشمم کجا دنبال چشمانت بگردد

سوریه,مکه,کربلا یا اینکه مشهد

هر هفته چشمانم به سوی آسمان است

شاید بتابی بر دلم آقا تو شاید

اگر به حکم تو باشند

اگر به حکم تو باشند باد و آتش و آب

و یا به دست توگردند سنگ و گل زر ناب

اگر مطیع توگردند خلق روی زمین

وگر مسخر گرددتو را خور و مهتاب

دلم غیر ایوان

 دلم غیر ایوان پناهی نداشت

دلم زائری بود و راهی نداشت

دلم در بساطش جز آهی نداشت

علی داشت آن را که شاهی نداشت 

ساقی رسید

ساقی رسید پسدر میخانه پر شود

باده بریزباده که پیمانه پر شود

جامی بده, حیاتِدوباره مرا ببخش

جامی که جانز حضرت جانانه پر شود

غزلیّاتِ قدیمّیِّ شما از اول

غزلیّاتِ قدیمّیِّ شما از اول

عشق بوده ست که با دست خدا از اول 

خِشت خشتِ همه را با برکاتِ نفسش

پایِ خاکستر خود کرده بنا از اول 

کعبه

چه شد که خشتسر خشت چیده شد کعبه

برای چیست کهاین قدر کشیده شد کعبه

مگر که؟ ازدل این خانه می زند بیرون

که ناز مقدماو آفریده شد کعبه

تا که حیدر دست حق گیر خداست

تا که حیدر دست حق گیر خداست

مستی و مجنونی ما بر ملاست

تا که حیدر پادشاهی می کند

ملجا ما صحن ایوان طلاست

ندارد کم از خدا

با آن کهآفریده شده ست آدم از خدا

مولاست بندهای که ندارد کم از خدا

ای اتفاق ممکنناممکن ای علی (ع)

ای جوهر تو ,هم ز تو پیدا , هم از خدا

نبود قدر مقامت

نبود قدر مقامت ولی مقدر شد

کنیز راده ی زهرا غلام حیدر شد

تو سروری و فقط سرو با تو همسر شد

کنار فاطمه عمر تو نُه برابر شد

نرسد اگر به علی کسی

نرسد اگر به علی کسی, به کجا رود؟ بهکجا رسد؟

به خداقسم که اگر کسی, به علی رسد, به خدا رسد

سویانبیا, سوی اولیا, ز طریق حب و ولا بیا

که بهجایی ار برسد کسی, ز طریق حب و ولا رسد

دکمه بازگشت به بالا