شعر مدح و مناجات

دعا کن

دعا کن مست و شیدای تو باشم

که محو روی زیبایتو باشم

نمایم خانه ام رااب و جارو

که شاید منپذیرای تو باشم

مانده ام توی کار این دنیا

مانده ام توی کار این دنیا که چرا حرفهات بی اثر است ؟!

توی این آسمان تنهایی چه کسی از شما غریب تر است ؟!

مثل بابات حیدر کرار حرفهایت به گوش کوفه نرفت

ول کن این قوم بی وفا را چون گوش این مردم از قدیم , کر است

همیشه کوچه ی ما

 

همیشه کوچه ی ما عطری از شمادارد
که آشنا به دلش میل آشنا دارد

رقیه خاتون

کسی که علت ایجاد شیث و شمعون است
قسم به حضرت زهرا رقیه خاتون است

یاد ایامی …

چشم وا کردم در این دنیا تو را دیدم حسین
می شود کاری کنی از بهر تمدیدم حسین؟

حسن غریب خدا

هوای گنبد خضرا هوای صحن بقیع
صفای شهر پیمبر صفای صحن بقیع 

فاطمه از نفس افتاد…

سرخوش هستیم و هوایی به هوای غم تو
زندگی مبحث پوچی ست جدای غم تو

به عشق روی حسین

به عشق روی حسین دل بهانه کرده حرم
ز پیچ و تاب فراقش صدا زنم که ز غم

شکر خدا

شکر خدا که بر سر ما هست سایه ات
باشد امید بنده, مرا هست سایه ات

حبیب من

سنگ صبور بی کسی من ,حبیب من

شمش الشموس وادی طوسای غریب من

زاری کنم

می روم بر درگه شاه کرم زاری کنم

می روم بهر دل دیوانه ام کاری کنم

می روم تا خادمان درگهش را با مژه

وقت جارو کردن صحن حرم یاری کنم

معمار می شوی

معمار می شوی و بنای تو می شوم

مانند یک ضریح برای تو می شوم

قلب مرا به پای ضریح ات گره بزن

بیمارم و دخیل شفای تو می شوم

دکمه بازگشت به بالا