شعر مدح و مناجات

نوکران حسینی

ما قبل خلق گشتنمان مبتلا شدیم

پیش از الست عاشق روی شما شدیم

ما خاکمان ز گرد و غبار قدوم توست

از هرچه هست و نیست به جز تو جدا شدیم

فکری به حال این گذر جمعه ها

باید تمام عمــر شما را صـــدا کنم

شاید که حق نان و نمک را ادا کنم

تا زنده ام به عشق تو باید,امام عصر

فکری به حال این گذر جمعه ها کنم

ای خسرو خوبان

بیمار دو چشم تو به دنبال دوا نیست

غیر از تو کسی یار دل خسته ما نیست

ما را که به جز یار نداریم اگر که

از درگه دلدار برانند روا نیست

وارث شاه لا فتی

آیینه روی مجتبایی قاسم

مستغرق ذات کبریایی قاسم

مثل علی اکبری برای ارباب

چشم تو کند گره گشایی قاسم

خدایا رو سیاهم

الهی بنده ای گم کرده راهم

بده راهم که سر تا پا گناهم

الهی بی پناهان را پناهی

پناهم ده پناهم ده پناهم

سقای حرم

سوغات تو از علقمه آیا بخورد تیر ؟

یک مشک پر از حسرت لبها بخورد تیر ؟

 بادست رشیدت که در آغوش کشیدیش

این آرزوی توست مبادا بخورد تیر

سخن عشق

خواب بودم سخن عشق تو بیدارم کرد

مست بودم تشر قهر تو هشیارم کرد

یک زمان سر به هوا بودم و از دل غافل

تا کمند غم عشقت گر فتارم کرد

نرگس پرپر

ما اه سرد از دل مضطر کشیده ایم

بار فراق با مژه تر کشیده ایم

همساز روزگار به عشق تو بوده ایم

از دوری تو رنج مکرر کشیده ایم

ای معاصی زدگان

زوزه زیباتر اگر تشنگی همراهش هست

بنده را بهتر اگر آه سحرگاهش هست

 

آنکه مجنون حسین است و غلام ارباب

دم افطار چه خوب است اگر آهش هست

لکَ لبّیک خدا

ماه رحمت شده پیدا لکَ لبّیک خدا

«استجابت» شده معنا لکَ لبّیک خدا

 

ماه ها در پی ماه رمضانت بودیم

شد روا حاجت ماها لکَ لبّیک خدا

 

دل ناپاک

ما که لبریز غم و غصه و آهیم هنوز 

رمضان آمده و غرق گناهیم هنوز

رانده از عالم و آدم شده ایم آقا جان 

بی کس و خسته و بی پشت و پناهیم هنوز

یا ایها العزیز

با اینکه بی وفا شده ام با وفا ببخش

این بار محض خاطر زهرا مرا ببخش

خود را اسیر بند معاصی نموده ام

من توبه می کنم تو فقط بنده را ببخش

دکمه بازگشت به بالا