دم از عذاب مزن به صبح محشر کبری
همین نیامدن کربلایمان کافیست
شاعر؟؟؟
یارب دلم از غم حسین محزون کن
درسینه ی ما محبتش افزون کن
جز مهر حسین هر آنچه باشد به دلم
خون ساز و ز راه دیده ام بیرون کن
شاعر؟؟
دل کندن از عزای تو هرگز نمی شود
این گریه جز برای تو هرگز نمی شود
شاید شود بدون محرم عزا گرفت
بی یاد کربلای تو هرگز نمی شود
محسن نورپور
از درد بی حساب سرم را گرفته ام
با دستمال بال و پرم را گرفته ام
از صبح تا غروب نشسته ام یکی یکی …
این خارهای موی سرم را گرفته ام
دنیا برای غنچه پرپر بزرگ نیست
وقتی برای داغ کبوتر بزرگ نیست
او را بگیر بر سر دستت نشان بده
دشمن خیال می کند اصغر بزرگ نیست
می خانه را در میزنم وقتی بیایی
لب را به ساغر می زنم وقتی بیایی
مُحرم نگشتم , کعبه سبز خدا , پس
از کعبه هم سر می زنم وقتی بیایی
در شرب مدام , نغمه ی نوشانوش
از کرب و بلای او رسیده ست بر گوش
تا لذت سیراب شدن دریابی
از تشنگی حسین یک جرعه بنوش
میلاد عرفان پور
تردید مکن که کربلا آغاز است
بر بام سپهر , مژده ی پرواز است
لبیّک بگو به “هَل ِمن …” عاشورا
این پنجره تا ابد به دنیا باز است
رضا اسماعیلی
دوباره تنگ غروب و…..خدا دلم تنگ است
برای دیدن روحم بیا ,دلم تنگ است
دوباره تنگ غروب و سکوت وتنهایی
شبیه داغ شفق ,بی صدا, دلم تنگ است
سه ساله ای که امیدشبه نوجوانی بو
چقدر پیری او زود وناگهانی بود
اگر چه گیسوی او مثلبرف روشن بود
ولی تمام تنش سرخ وارغوانی بود
ذکر شب و روز آسمانها: عباس
وقتی به بهشت میروی با: عباس
از معرفت و بزرگی اش معلوم است
دارد چه شباهتی به مولا عباس
هدیه ارجمند
این روزها بوی قفس دارد زمانه
اندوه و غربت می وزد از هر کرانه
این روزها دلتنگ دلتنگم شهیدان
کی می رود از خاطر من یاد یاران