باد در عرش که پیچید خبر شکل گرفت
از پر و بال ملک فرش گذر شکل گرفت
نور خورشید به شب خورد..،سحر شکل گرفت
آسمان پرده برانداخت..،قمر شکل گرفت
باد در عرش که پیچید خبر شکل گرفت
از پر و بال ملک فرش گذر شکل گرفت
نور خورشید به شب خورد..،سحر شکل گرفت
آسمان پرده برانداخت..،قمر شکل گرفت
سیاه چشم و کشیده ابرو به قبله مایل، ابوالفضائل
درخت طوبی و سرو موزون و ماه کامل، ابوالفضائل
خلیل عصمت، کلیم غیرت، مسیح سیما، ذبیح سیرت
حسن کرامت، حسین قامت، علی شمایل ابوالفضائل
از عنایاتِ خدا دریایِ احسان می شود
آنکه مانند علی،آقایِ دوران می شود
نامِ زیبایش علی فخریّه ی سجّاده ها
از مناجاتش خدا در دل نمایان میشود
چگونه وصف کنم یک جهان شجاعت را
چگونه نقش زنم چشمه ی عبادت را
چگونه ثبت کنم لحظه های طاعت را
چگونه رسم کنم راه رسم غیرت را
هر گدایی که در این قافله حاتم نشود
هر غلامی که به درگاه تو مَحرم نشود
ما همه ریزه خورِ سفره ی الطافِ توایم
سایه ی لطفِ حسین از سَرِ ما کم نشود
با تو تمام کُون و مکان سجده میکنند
پشت سرت زمین و زمان سجده میکنند
سجادی و سجود برایت سجیّه بود
سجاده ها به سجدهیتان سجده میکنند
باتو نسبت داشتن دارد غرور دیگری
در کنارت عشقها دارند شور دیگری
چهارده معصوم یک نورند،اما ماه تو
سرزده ازشانه های کوه نور دیگری
ماه در کنج شبستان تو سوسو می کند
باد دور پرچمت یاحق و یاهو می کند
آسمان با ابرهایش هر سحر در صحن تو
زیر پای زائرت را آب و جارو می کند
منم آشنای تو یا حسین ، منم و ولای تو یا حسین
دلِ بی قرار و شکسته ام ، شده مبتلای تو یا حسین
شده قبله گاه نگاه من ، حرم و سرای تو یا حسین
به دلم هر آن چه که می رسد ، رسد از خدای تو یا حسین
به خدا که قبله ی جان من شده کربلای تو یا حسین
عاشق شديم و خون جگري خواستيم ما
در جاده تو دربدري خواستيم ما
بى دردسر ، وصال گوارا نميشود
در راه وصل ، دردسرى خواستيم ما
با هر قنوتِ نمازم؛ در دست، دفتر گرفتم
پای مناجاتِ شعرم؛ مضمونی از سر گرفتم
اینجا که من ایستادم؛ درگاهِ دارُالاجابهست
صاحبحرم که بماند؛ من حاجت از در گرفتم
از جنان امروز میکائیل عود آورده است
سجده هایش عاشقان را در سجود آورده است
چشم هایش عشق را بر قلب ها تزریق کرد
چشم هایی که خدا را به شهود آورده است