شعر مدح و مناجات اميرالمومنين (ع)

محتاج باده

محتاج باده ی صنمم از ثمن مگو

حرفی ز حرمت می و مسکر به من مگو

خواهم جدا شوم زجهان از محن مکن

با من به جز ز دلبر من بوالحسن مگو

ما بیکسیم ومعرکه خونخوار یا علی

ما رابه لطف خویش نگهدار یا علی

 

تنها طبیب درد دل بیدوا علیست

عالم غریبه اند و فقط آشنا علیست

مفتاح قفل بسته ی ما ذکر یاعلیست

قائم مقام و حجت حق خدا علیست

 

باشد امیدمان به تو بسیار یا علی

ما رابه لطف خویش نگهدار یا علی

 

امشب به باب میکده ات ایستاد ه ام

دل جز به حضرت تو به یاری نداده ام

بنگر میان بند من از پا فتاده ام

ساقی نمای رحم که محتاج باده ام

 

ما خسته ایم و زار و گرفتار یا علی

ما رابه لطف خویش نگهدار یا علی

 

زان باده ای که بر دل قنبر چشاندهای

زان آتشی که در دل میثم نشانده ای

زان جام که به دست کمیلت رسانده ای

از آن میی که خویش به سلمان خورانده ای

 

یک جام از تو و صد بار یاعلی

ما رابه لطف خویش نگهدار یا علی

 

ای خاق زمین و زمان و مکان علی

از من که خسته ام تو مگیر امتحانعلی

وقتی که راز من به تو باشد عیانعلی

دیگر چه حاجت است به ذکر وبیان علی

 

در خواب غفلتیم و تو بیدار یا علی

ما رابه لطف خویش نگهدار یا علی

 

نام خدای عالی اعلی علی بُوَد

ذکر علی ست ذکر ملک بی حد و عدد

مصداق رحمت است ز تو هر چه میرسد

ازگنجهای لطف تو یا بوالحسن مدد

 

“وزاژدهای خشم تو زنهار یاعلی

ما رابه لطف خویش نگهدار یا علی

 

لعن علی عدوک یا مرتضی علی

من دوستم به هر که بخواند تو راعلی

بر حق نام احمدو بر مصطفی علی

منما مرا ز بند ولایت رها علی

 

رحمی نما به دعبل دربار یا علی

ما رابه لطف خویش نگهدار یا علی

 مجید خضرایی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا