دستی که سهم دست تو شمشیر کرده است
سهم رقیه را غل و زنجیر کرده است
مویم سفید بود ، قدم هم خمیده شد
آری مصیبت تو مرا پیر کرده است
ماهِ هزار تکّه! شدی پخش روی خاک
نیزه تو را در علقمه تکثیر کرده است
در حیرتم که قدرت یک ضربهی عمود
سردار را چگونه زمینگیر کرده است
بد جور بین ابرویت از هم شکافته
اصلاً تمام شکل تو تغییر کرده است
آرام باش تا که ز چشمت در آورم
تیر است یا که نیزه؟..چرا گیر کرده است؟
علی صالحی