شعر وروديه محرم

حسینِ تشنه لبِ من

نگاه کن به منِ بینوا تو را به خدا
بیا… به قصد ترحّم بیا! تو را به خدا

به کنجِ دنجِ اتاقم که هیئت غم توست
دوباره روضه بخوان بی ریا، تو را به خدا

دلم گرفته برای حرم مرا برسان
به زائرانِ شب جمعه ها؛ تو را به خدا

نشسته ام سرِ راهت بیا و مثل قدیم
ردم نکن بطلب کربلا؛ تو را به خدا

چه بیقرارِ محرّم شدم ببر امشب-
به روضه شب هشتم مرا تو را به خدا

فدای تو بشوم پیش چشم من نگذار
تنِ مقطّعه را در عبا؛ تو را به خدا

نفس نفس نزن و بیقرار گریه نکن
غریب و بی رمق و بیصدا؛ تو را به خدا

حسینِ تشنه لبِ من! امام مظلومم
به خاک پنجه نکش بیهوا؛ تو را به خدا

شکسته داغ جوان قامت تو را! بگذار…
فدای تو بشود این گدا؛ تو را به خدا!

 مرضیه عاطفی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا