شعر شهادت حضرت رقيه (س)

با دست می گردم

 
با دست می گردم به دنبال سر تو

سویی ندارد چشم ناز دختر تو

از بس که سیلی خورده ام از این و از آن

من گشته ام همتای زهرا مادر تو

دیگر توان راه رفتن هم ندارم

شاهد بود بر ماجرایم خواهر تو

با دیدن وضع تو ؛ درد از خاطرم رفت

ای سر بگو با دخترت کو پیکر تو ؟

از ضرب سنگ و خیزران ؛ افتادن از نی

بابا بهم خورده نما و منظر تو

از بس که جایت روی هر نیزه عوض شد

افتاده جای نیزه ها بر حنجر تو . . .

رضا رسولی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا