مرو که کوچه برای پرت خطر دارد

   مرو که کوچه برای پرت خطر دارد 

 مرو که رد شدن امروز دردسر دارد

مگر نگفت خداوند خلقتت حتّی –

برای صورت تو برگ گل ضرر دارد؟

از پهلوی کبود و چشمی بر آمده

از پهلوی کبود و چشمی بر آمده

حتی صدای لنگه ی در هم در آمده

جای لگد, اصابت سیلی و میخ در

آه ای خدا , چه بر سر این پیکر آمده

جارو بدست می شوی و کار می کنی

جارو بدست می شوی و کار می کنی

داری برای خانه غذا بار می کنی

شکر خدا که پا شده ای راه می روی

مثل قدیم با همه رفتار می کنی

گیرم که خانه خانه ی وحی خدا نبود

گیرم که خانه خانه ی وحی خدا نبود

آتش به بیت ام ابیها روا نبود

آن بانویی که حرمت قرآنی اش سزاست

در کوچه اش تهاجم اعدا سزا نبود

عمه این سر که فتاده روی خاک , بابا نیست؟

عمه این سر که فتاده روی خاک , بابا نیست؟

عمه تو بگو , این پسر زهرا نیست ؟

گفتی ز لباس و کهنه پیراهن او

غارت شده خوب چرا سرش اینجا نیست؟

شاعر: ؟؟

دیگر خبر از صدای دستاسی نیست

دیگر خبر از صدای دستاسی نیست

در باغچه‌ی حیاط ما یاسی نیست

سیلی, … آنهم به روی زهرای حسین

افسوس که در مدینه عباسی نیست

شاعر: قاسم صرافان

دوباره شب شد و سر درد دارد

دوباره شب شد و سر درد دارد

بمیرم باز مادر درد دارد

پس از فصل پر از غم یک سخن گفت:

عزیزم زخم بستر درد دارد

ز بی محلی همسایه های این کوچه

ز بی محلی همسایه های این کوچه

دلم گرفته شبیه هوای این کوچه

حسن بگو پسرم جای امن می بینی؟

کجا پناه بگیرم کجای این کوچه؟

هرچه باشد باز هم دیوار از در بهتر است

هرچه باشد باز هم دیوار از در بهتر است       

چون ندارد میخ این دیوار در بر بهتر است

طاقت دست بریده را نداری فاطمه            

 کربلای تو بدون آب آور بهتر است

بر بلندای فلک ذکر ملائک یا علیست

بر بلندای فلک ذکر ملائک یا علیست

هر که گوید یا علی در روز محشر با علیست

در طواب کعبه گر با دیده ی دل بنگری

هر طرف آئینه ای باشد کزان پیدا علیست

آنجا که علی واسطه ی فیض خداست

آنجا که علی واسطه ی فیض خداست

برغیر علی هر که کند تکیه خطاست

با مدعیّان کور باطن گوئـیـد

آنجا که خدا هست و علی نیست کجاست؟

شاعر: ؟؟؟

در ملک عدد خدای اعداد یک است

در ملک عدد خدای اعداد یک است

رخسار علی به بزم ایجاد تک است

دانی که طعام بی نمک خوش نبود؟؟

یعنی که خدای بی علی بی نمک است

دکمه بازگشت به بالا